نامیرا(01)

بعضی کتابها رو هروقت بخونید دیره این یکی از اون کتابهاست.
این کتاب زندگیه امروز ماست در قالب داستان دیروزمون
یه مقدار از کتاب بگیم. کرمیار نویسنده ی کتاب میگه که کتاب از زندگی عبدلله بن عمیر کلبیه در نزدیکیه واقعه ی عاشورا که چطور این مرد راه حقیقت رو گم کرده و به سختی تلاش میکنه تا طرف حق رو پیدا کنه.
این که گاهی ما با این که دنبال حق هستیم اما شک میکنیم که واقعا حق در چیه، یا زندگیه عمرو بن حجاج که حق رو بهونه ای برای رسیدن به مقاصدش قرار میده و دنبال عدالت نیست.
یا ربیع که شناختی از امامش نداشته اما وقتی شناخت پیدا میکنه به سمتش میره.
این داستان امروز ماست مایی که شناخت نداریم نه از دینمون نه از اماممون نه حتی از خودمون
وقتی نمیدونیم چرا چه کاری رو انجام میدیم معلومه که پایبندش نمیمونیم
این داستان کوفه ست مردمی که نامه مینوشتند تا کسی بیاد و حقشون (پولشون) رو از یزید بگیره، پس اگر ابن زیاد بیاد و اون رو بهشون بده دیگه نیازی نیست خونشون رو بدن.
واقعا ما منتظرین ظهور در مملکت امام زمان چجور آدمهایی هستیم؟
هر چند وقت دعایی میخونیم برای ظهور و بعد میریم به گناه هامون مشغول میشیم.
لابد انتظارمون اینه که بعد ظهور هم یه چند روز جشن بگیریم بعد بریم سر خونه و زندگیمون.

خطاب به نامیرا: کاش زودتر میخواندمت