نمی دونم فقط من اینجوری هستم یا نه اما وقتی به ابزارهایی مثل تلگرام نگاه میکنم حس بدی بهم دست میده، یه دوره ای به شدت مشغول دنبال کردن کانالاش بودم اما بعد ازش متنفر شدم.

فکر کنم جزو معدود آدمایی هستم که خدا رو شکر کردن وقتی فیلتر شد و وقتی دوباره آزاد شد ناراحت شدم، به هر حال حقیقت اینه که به نظرم تلگرام و ابزار های شبیه به اون به شدت آدم ها رو مشغول خودشون میکنن.

زمانی که به شدت مشغول بازی های کامپیوتری بودم لااقل اسمش برام معلوم بود سرگرمی

وقتی پدر و مادرم میدیدن سرم گرم بازیه بهم میگفتن فلان قدر وقت بزار اما حالا میبینم که بچه ها مشغول دنبال کردن اخبارن و یا خوندن جوک ها اسمش هم همیشه میتونه مطالعه باشه.

همین هفته پیش چند تا شایعه که نشنیدم از همین شبکه ها در میومد

داستان ها یا درواقع دروغ هایی به اسم داستان

بگذریم این حرف های بی ربط و نامربوط رو نوشتم که بالاخره بعد از مدت ها یه چیزی نوشته باشم اما از این حرف ها که بگذریم دنبال کردن مطالب تو این شبکه ها چند تا بدی داره:

1- بازار داغ شایعات

شایعات به شدت تو این شبکه ها میپیچه و خیلی راحت باور میشه

2- مطالعات سطحی

خیلی اوقات جملات قشنگی میشنویم ، قبولشون میکنیم و ازشون تو زندگی استفاده می کنیم نمونه قبلیشو دیده بودم که بدون اینکه ثابت بشه شاعر کیه از شعر درس زندگی میگیرن خیلیا

در واقع بدون اینکه شخص توضیح درستی بده حرف رو میزنه و مردم به اون حرق اطمینان میکنن

در واقع یه جمله هیچ وقت جای یک مقاله یا کتاب رو نمیگیره

اگر هم بگیم فلان جمله چکیده ی فلان کتابه در واقع به درد اونایی میخوره که کتاب رو قبلا خوندنو درک کردن (عجب چیزی گفتم)

البته نباید بی انصاف بود اگر درست برخورد بشه میشه از این شبکه ها بهره بورد

مثلا در کنار این موارد من کانال برخی اشخاص رو دنبا میکنم و خوندن مطالبشون که قبلا برام به شدت سخت بود که سایت به سایت برم دنبالشون حالا در حد پردین بین چند کانال شده

پ . ن :اینم از درد دلم که خیلی وقته میخواستم انجامش بدم و تو لیست نوشتنیام از قدیم الایام بوده.

پ ن : نوشتن این پست اصلا به معنی این نیست که الان من بالاخره فعال شدم فقط چون کامپیوتر مشغول دانلود و آپدیت نرم افزار مورد نیازم بود و بعدشم اینترنت قطع شد بیکار بودم گفتم بعد از مدت ها بالاخره یه پست بنویسم.